عشق مامانی و بابایی

آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است    یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است عزیزم دیشب شب 19 ماه رمضان بود ، اولین شب از شبهای قدر و شب ضربت خوردن حضرت علی (ع). دیشب مثل خیلی از آدمهای این شهر مامانی و بابایی هم نماز خوندن و دعا کردن و از خدا خیلی چیزها خواستن که با ارزش ترین و مهم ترینش تو بودی     من و بابا از خدا خواستیم همه پدر و مادر هایی که منتظر هستن ، بچه هاشون سالم و سلامت به دنیا بیان و نی نی عزیز ما هم سالم و سالمت بیاد پیشمون و برای زندگیمون خوش قدم باشه... انشاله   از همه مامانی عزیز تو این شبهای نورانی التماس دعا داریم    ♥`*•....

عشق خودم  امروز می خوام با چند نفر آشنات کنم مامانی.. می خوام بعد ها بدونی وقتی هنوز به دنیا نیومده بودی اونا چه شکلی بودن و چند سالشون بوده عزیزم. حتما برات جالب میشه   اولین نفر شیدا جون دختر خاله سمیرا پرنسس خوشگل و نازنین  که مثل ماه میمونه و الان 9 سالشه و قراره سال تحصیلی 94-93 بره کلاس چهارم ابتدایی     بعدی کیارش جون پسر خاله سمیرا  که شیطون بلای ناقلا است ولی مهربون و مودبه و قراره سال تحصیلی 94-93 بره کلاس اول ابتدایی     این آقا کوچولو هم باراد جون پسر عموی شماست که اگه اشتباه نکنم الان باید شیش ماهش تموم شده باشه &...

  خوشمل من تو هنوز پیش فرشته هایی و مشخص نیست که دختری یا پسر    ولی هر چی که باشی دردونه مامان و بابایی و ما به خاطر اومدنت خیلی خیلی خوشحالیم عزیزم   راستی تو یه دختر خاله نازنین داری به اسم شیدا جون که اولین عروسک های اتاقتو برات خریده اگه گفتی اسمشون چیه ؟ اسکندر و ساناز از اسمشون بامزه تر قیافشونه .. خیلی خوشگلن ببین... مرسی شیدا جون زحمت کشیدی دخمل خاله مهربون اینم چند تا توپ خوشگل که من و بابا برات خریدیم که باهاشون بازی کنی توپولی من . بد نیست که بدونی اینا توپ فوتبال ، بسکتبال ، بیسبال و رگبی هستن. یاد گرفتی عزیزم؟ نه؟؟!!! خوب البته حق داری ا میدوارم دوس...

فندق مامان این لباس ها رو خاله سمیرا از کربلا گرفته و  تو حرم امام حسین (ع) و حضرت علی اصغر (ع) برات تبرک کرده  انشاله هر دو این بزرگواران از حالا تا همیشه حافظت باشن. امیدوارم من و تو و بابایی هم یه روزی سه تایی کربلا مشرف بشیم عزیزم  دست خاله سمیرا جون درد نکنه ...

سلام مسافر کوچولو عزیزم امروز 29 اردیبهشت سال 93 هستش ، تو به تازگی تو دل مامانی بوجود اومدی و قراره اگه خدا بخواد تقریبا 9 ماه دیگه یعنی اوایل بهمن ماه سال 93 پاهای کوچولوتو به دنیای مامان و بابا بزاری و ما رو از این انتظار 16 ساله بیرون بیاری فرشته کوچولو .. اونقدر منتظر اومدنت هستیم که به این زودی برات وبلاگ ساختیم و می خوایم این انرژی مثبت رو بهت منتقل کنیم تا حتماً حتماً حتماً به دنیا بیای و زندگی مامانی و بابایی رو شاد و با نشاط کنی       ما هر روز و هر لحظه دعا می کنیم که سالم و سلامت بیای پیشمون  پس زودتر بیا فسقلی دلمون آب شد ...